منتدى محبي الألباني لعلوم السنة
حياك الله أيها الزائر الكريم

ثبتنا الله وإياك على اتباع السنة ونبذ البدع

إذا مات ابن آدم انقطع عمله إلا من ثلاث.. منها.. علم ينتفع به

فساهم معنا في نشره مـــــــــــأجورا
منتدى محبي الألباني لعلوم السنة
حياك الله أيها الزائر الكريم

ثبتنا الله وإياك على اتباع السنة ونبذ البدع

إذا مات ابن آدم انقطع عمله إلا من ثلاث.. منها.. علم ينتفع به

فساهم معنا في نشره مـــــــــــأجورا
منتدى محبي الألباني لعلوم السنة
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

منتدى محبي الألباني لعلوم السنة

الكتاب والسنة بفهم سلف الأمة
 
الرئيسيةأحدث الصورالتسجيلدخول
₪۩۞… من حفظ الأصــول ضمن الوصــول...§۞۩₪» ... ومن حفظ المتـــون حــاز الفنــون ... «₪۩۞§… ومن بدا بالحواشي ما حوى شيء ...۞۩₪
(¯`•._.•(..محمد بن صالح العثيمين: الألباني رجل من أهل السنة مدافع عنها، إمام في الحديث، لانعلم أن أحدا يباريه في عصرنا..)•._.•°¯)
`•.¸¸.•¯`••._.• (عبد العزيز بن باز: (ما رأيت تحت أديم السماء عالما بالحديث في العصر الحديث مثل محمد ناصر الدين الألباني ) `•.¸¸.•¯`••._.•

 

 ايمان به قضا و قدر (سرنوشت)

اذهب الى الأسفل 
كاتب الموضوعرسالة
أبوعبدالله
خادم السنة
أبوعبدالله


عدد المساهمات : 245
نقاط : 731
تاريخ التسجيل : 20/05/2011
العمر : 38

ايمان به قضا و قدر (سرنوشت) Empty
مُساهمةموضوع: ايمان به قضا و قدر (سرنوشت)   ايمان به قضا و قدر (سرنوشت) Icon_minitimeالسبت 13 أغسطس 2011, 04:19



ايمان به قضا و قدر (سرنوشت)



أ ـ معناي ايمان به سرنوشت:

اعتقاد داشتن به اين كه هر خير و شر به قضا و قدر خداست، و اين كه خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد، و هيچ چيز نمى شود مگر با اراده و مشيت خدا، و هيچ چيز از مشيت او خارج نمى شود، و هيچ چيز در دنيا از تقدير و سرنوشت او خارج نيست، و هيچ چيز صادر نمى شود مگر با تدبير او، و هيچ كس از سرنوشت كنار نخواهد رفت، و از آنچه در سرنوشت انسان نوشته تجاوز نخواهد كرد، و اين كه خداوند خالق و آفريننده افعال بندگان و طاعات و معاصي آنهاست، با اين حال به آنها امر و نهي كرده است، و به آنها در اعمال و كردار خود اختيار داده است، و آنها را مجبور نكرده است، بلكه آنچه به وسيله توانايي و مشيت خود انجام مى دهند واقع مى باشد، هر كس را بخواهد با رحمت خود هدايت مى كند، و هر كس را بخواهد با حكمت خود، او را گمراه مى كند .

خداوند هيچ از اعمال و كردار او پرسيده نمى شود، در حالي كه بندگان پرسيده خواهند شد .

ايمان به قضا و قدر يكي از اركان ايمان است، چنان كه رسول الله (ص) به سؤال جبريل پاسخ داده فرمودند: ((أَنْ تُؤْمِنَ بِاللهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَاْليَوْمِ اْلآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِخَيْرِهِ وَشَرِّهِ )). مسلم.

ايمان عبارت است از اين كه: به خدا و فرشتگان خدا و كتاب ها و فرستادگان خدا و روز قيامت و به سرنوشت خير و شر آن ايمان بياورى .

و رسول الله (ص) فرمودند: ((لَوْ أَنَّ اللهَ عَذَّبَ أَهْلَ سَمَاوَاتِهِ وَ أَهْلَ أَرْضِهِ لَعَذَّبَهُمْ غَيْرَ ظَالِمٍ لَهُمْ، وَلَوْ رَحِمَهُمْ كَانَتْ رَحْمَتُهُ لَهُمْ خَيْراً مِنْ أَعْمَالِهِمْ، وَلَوْ كَان لَكَ مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ ذَهَبًا أَنْفَقْتَهُ فِيْ سَبِيْلِ اللهِ مَا قَبِلَهُ مِنْكَ حَتَّي تُؤْمِنَ باِلْقَدَرِ، وَتَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَكَ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَكَ، وَأَنَّ مَا أَخْطَأَكَ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيْبَكَ، وَأَنَّكَ إِنْ مُتَّ عَلي غَيْرِ هَذَا دَخَلْتَ النَّارَ)).رواه أحمد .

اگر خداوند اهل آسمان و زمين را عذاب دهد، به آنها ظلم نكرده است، و اگر به آنها رحمت كند، رحمت او از اعمال و كردار آنها بهتر است، و اگر مانند كوه احد طلا داشتي و آن را در راه خدا انفاق نمودى ، آن را از تو قبول نخواهد كرد تا اين كه به سرنوشت ايمان بياورى ، و بداني آن چه براي تو بود، ممكن نيست به تو نرسد، آن چه براي تو نبود، هرگز به تو نمى رسد، و اگر بر غير از اين بميري به دوزخ داخل شوي .

قَدَر به فتح دال است، يعنى : سرنوشت، و تقدير خدا براي موجودات به آنچه علم او به آن بيشتر و بالاتر است و حكمت او به آن واجب گشته است .

ب ـ مراتب ايمان به قدر (سرنوشت):

1 ـ ايمان به اين كه خداوند به همه چيز به طور اجمالي و تفصيلي داناست، و اين كه خداوند قبل از اين كه خلق را بيافريند به روزي و عمر و سخنان و كارهاي آنها آگاه است، و تمامي حركات و سكنات و نهان و آشكار آنها، و به بهشتيان و دوزخيان آنها آگاه است .

خداوند مى فرمايد: هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ [الحشر:آية 22].

[اوست خدايي كه معبودِ (حق) جز او نيست، داننده نهان و آشكار].

و هم چنين مى فرمايد: وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً [الطلاق:آية 12].

[و آن كه خداوند در دانش و آگاهي بر همه چيز احاطه دارد].

2 ـ ايمان به نوشتن آن سرنوشت، و اين كه خداوند تمامي آن چه علم او به آن سبقت گرفته و خواهد بود در سرنوشت انسان نوشته است، چنان كه مى فرمايد: مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا [الحديد:آية 22].

[هيچ مصيبتي در زمين، و نه در جان هايتان نرسد، مگر پيش از آن كه آن را پديد آوريم، در كتابي نوشته است].

و رسول الله (ص) مى فرمايد: ((كَتَبَ اللهُ مَقَادِيْرَ اْلخَلاَئِقِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَاْلأَرْضَ بِخَمْسِيْنَ أَلْفَ سَنَةٍ )).

مسلم.

خداوند سرنوشت مخلوقات را قبل از پنجاه هزار سال از خلقت آسمان ها و زمين نوشته است.

3 ـ ايمان به مشيت خدا كه واقع خواهد شد، و هيچ چيز مانع آن نخواهد بود، و توانايي و قدرت او كه هيچ چيز در مقابل او نخواهد ايستاد، پس تمامي رويدادها به وسيله مشيت و قدرت او واقع شده است، آنچه خواست بود، و آنچه نخواست نبود، و دليل آن خداوند مى فرمايد: وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ [الإنسان: آية 30].

[و نمى خواهيد مگر آنكه خدا بخواهد].

و هم چنين مى فرمايد: وَيَفْعَلُ اللّهُ مَا يَشَاءُ [إبراهيم:آية 27].

[و خداوند هر آن چه بخواهد، انجام مى دهد].

4 ـ ايمان به اين كه خداوند خالق و آفريننده تمامي چيزهاست، و او يگانه آفرينش است، و غير از او همه مخلوق هستند، و او بر هر چيز قادر و تواناست، خداوند مى فرمايد: اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ [الرعد:آية 16].

[خداوند آفريننده همه چيز است].

و خداوند مى فرمايد: وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً [الفرقان: آية 2].

[و همه چيز را آفريده است، آن گاه چنانكه مى بايد آنها را به اندازه مقرر كرده است].

و بايد دانست كه سرنوست از قدرت و توانايي خداوند است، و همه چيز به تقدير و سرنوشت او وابسته است، و به مشيت او انجام خواهد شد، مشيتي براي بنده نيست مگر آنچه خداوند خواسته، پس هر چه خدا براي بنده خواست خواهد بود، و هر چه نخواست نخواهد بود .

هم چنين بايد دانست كه اصل قدر و سرنوشت سرِّ و راز خدا در خلق است، هيچ كس بر آن اطلاع نيافته، نه فرشته اي مقرب و نزديك، و نه پيامبري فرستاده شده .

مؤمن خداي خود را به صفت كمال توصيف مى نمايد، پس ايمان دارد كه هيچ عمل و كرداري انجام نمى شود مگر اين كه در آن حكمت خدا وجود دارد، و اگر حكمت خدا در امري پنهان شود، جاهل بودن آن امر براي شخص در مقابل علم خدا كه به همه چيز احاطه دارد، آشكار مى شود، و هيچ اعتراضي بر خداوند حكيم خبير عليم نيست، در حالي كه از هر كاري انجام مى دهد، پرسيده نمى شود، ولي از مخلوق پرسيده مى شود .

ج ـ حكم دليل آوردن و نسبت دادن به سرنوشت در ترك آنچه خدا به آن امر فرموده است .

چنان كه گفتيم ايمان به قضا و قدر هيچ منافاتي به اين كه براي بنده مشيت و توانايي در كارهاي اختياري او باشد ندارد، چون شرع مطهر و واقع حال بشريت به اثبات اين دلالت دارد .

اما شرع مطهر در مشيت، خداوند مى فرمايد: فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآباً [النبأ: آية 39].

[پس هر كه خواهد، بازگشتگاهي به سوي پروردگارش بجويد].

و براي قدرت و توانايي مى فرمايد: لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ [البقره: آية 286].

[خداوند هيچ كس را جز (به اندازه) توانش مكلّف نمى سازد، (هر كس) آنچه (از كارهاي نيك) كه انجام دهد، به سود اوست، و (هر) آنچه (از گناهان كه به عمد) مرتكب شود به زيان اوست].

اما واقعيت بشر، هر انسان مى داند كه براي او مشيت و قدرتي است كه با آن افعال و كردار را انجام مى دهد، و يا با آن كار را ترك مى كند، و به آنچه با اختيار و اراده انجام مى دهد، مانند رفتن، و بين اين كه بدون اختيار انجام مى دهد مانند لرزيدن، فرق گذاشته است، ليكن مشيت بنده و قدرت و توانايي او، با مشيت و قدرت خدا واقع مى شود، خداوند مى فرمايد: وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ [الإنسان: آية 30].

[و نمى خواهيد مگر آن كه خدا بخواهد].

زيرا هستى ، همه ملك خداست، و هيچ چيز در ملك او بدون علم و مشيت او نخواهد بود .
الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل
https://mo7ebinalalbani.yoo7.com
أبوعبدالله
خادم السنة
أبوعبدالله


عدد المساهمات : 245
نقاط : 731
تاريخ التسجيل : 20/05/2011
العمر : 38

ايمان به قضا و قدر (سرنوشت) Empty
مُساهمةموضوع: رد: ايمان به قضا و قدر (سرنوشت)   ايمان به قضا و قدر (سرنوشت) Icon_minitimeالسبت 13 أغسطس 2011, 04:20

و ايمان به قدر و سرنوشت بر آنچه گذشت به بنده اجازه نمى دهد كه اوامر خدا و يا نواهي او را ترك كند، به حجت سرنوشت، و هر كس با انجام معصيت و گناه به قضا و قدر دليل بياورد از چند وجه اين دلايل باطل است:

1 ـ رسول الله (ص) فرمود: ((مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ قَدْ كُتِبَ مَقْعَدُهُ مِنَ النَّارِ وَمَقْعَدُهُ مِنَ اْلجَنَّةِ . فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اْلقَوْمِ: أَلاَ نَتَّكِلُ يَا رَسُولَ اللهِ ؟ قَالَ: لاَ، اعْمَلُوْا فَكُلُّ مُيَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ)). متفق عليه.

هيچ يك از شما نيست مگر اين كه جايگاهش در دوزخ يا بهشت نوشته شده است، يكي از ياران گفت: آيا به خدا توكل نكنيم و انجام عمل را ترك كنيم؟ فرمود: نه، عمل را انجام دهيد، زيرا هر كس آنچه بر او نوشته شده انجام مى دهد .

پس رسول الله (ص) به انجام عمل امر، و از عدم آن نهي فرمودند .

2 ـ اين كه خداوند متعال به بنده امر و نهي كرد و او را به آنچه طاقت و توانايي آن را دارد امر و نهي فرمود، خداوند مى فرمايد: فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ [التغابن:آية 16].

[پس تا (حدّي) كه مى توانيد از خداوند پروا بداريد].

و اگر بنده بر عمل خود مجبور بود اين يك نوع عمل طاقت فرسا است، در حالي كه توانايي آنرا ندارد، و اين باطل است، به همين سبب اگر گناهي به طور ناداني و فراموشي يا اجبار انجام داد، گناهي بر او نيست، چون معذور است .

3 ـ اين كه قضا و قدر خدا رازي پنهاني است، و كسي آن را نمى داند، مگر بعد از وقوع آن چيز، و اراده و مشيت بنده بر عمل او برتري دارد ، پس اراده بنده و مشيت او به علم خدا آگاهي ندارد، در اين حال دليل آوردن او به اين كه اين سرنوشت من بود باطل مى شود، چون هيچ دليلي براي بنده در آنچه به آن آگاهي ندارد، نيست .

اگر گناهكار اعتراض كرد و گفت: گناهي كه من انجام مى دهم بر من نوشته شده، در جواب گفته مى شود: قبل از انجام گناه، تو از علم خدا چه مى دانستي كه بر تو نوشته است؟

پس هنگامي كه نمى داني و قدرت و اختيار داري و براي تو راه خير و شر واضح و آشكار است، در اين حال اگر گناهي انجام دادي با اختيار خود آن انجام مى دهى ، و گناه را بر طاعت ترجيح داده اى ، پس كيفر آن گناه را تحمل كن .

4 ـ كسي كه به قضا و قدر دليل مى آورد براي ترك واجبات، يا انجام گناهان، اگر شخصي به او ستم كرد و مال او را گرفت، و ناموس او را هتك كرد سپس شخص ستم كار به قضا و قدر دليل مى آورد، و مى گويد مرا ملامت مكن، چون ستم من به تو از روي قضا و قدر بوده است، دلايل او قبول نمى شود، پس چرا دلايل او در ستم ديگري به او قبول نمى شود، ودليل نمى آورد براي خود كه به حق خدا ستم و ظلم كرده است .



د ـ آثار ايمان به قدر:

ايمان به قدر در حالي كه از عقيده مى باشد، ايمان به آن واجب، و ركني از اركان ايمان است، كه منكر آن كافر مى شود .

و تأثير محسوسي در زندگي مردم دارد كه از آن جمله چنين است:

1 ـ سرنوشت از بزرگترين انگيزهاست كه فرد را به عمل و سعي و كوشش به رضا و خشنودي خدا در اين دنيا وادار مى كند، و ايمان به قدر از بزرگترين تشويق و مشوق كننده براي مؤمن است كه عمل انجام دهد، و بر كارهاي بزرگ در خير با استواري و يقين پيش قدم شود .

مؤمنان مأمورند كه به وسيله انگيزه با توكل به خدا تكيه زنند، و ايمان بياورند كه انگيزه ها نتايجي نخواهد يافت مگر به اجازه خدا، چون خداوند است كه سبب ها و انگيزه ها، و نتيجه ها را آفريده است .

رسول الله (ص) مى فرمايد: ((المُؤْمِنُ الْقَوِيُّ خَيْرٌ وَأَحَبُّ إِلَي الله مِنَ الْمُؤْمِنِ الضَّعِيْفِ، وَفِي كُلٍّ خَيْرٌ، احْرِصْ عَلَي مَا يَنْفَعُكَ، وَاسْتَعِنْ بِاللهِ وَلاَ تَعْجَزَنْ، وَإِنْ أَصَابَكَ شَيْءٌ فَلا تَقُلْ لَوْ أَنِّى فَعَلْتُ لَكَانَ كَذَا وَكَذَا، وَ لَكِنْ قُلْ قَدَّرَ اللهُ وَمَا شَاءَ فَعَلَ، فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَيْطاَنَ)). رواه مسلم.

مؤمن قوي بهتر و محبوب تر نزد خداست از مؤمن ضعيف، و در هر دو خير است، (مؤمن قوي و ضعيف)، در آنچه به تو نفع مى رساند حريص باش، و از خدا كمك بخواه، و عاجز مباش، و اگر به تو بدي رسيد، نگو اگر من اين كار را نكرده بودم، چنين يا چنان نمى شد، ليكن بگو اين قضا و قدر خداست، و آن چه خدا خواست، شد، (قدر الله وما شاء فعل) چون كلمه (اگر) دروازه شيطان را باز مى كند.

و هنگامي كه مسلمانان خواستند كارهاي انجام داده خود را با جهاد در راه خدا تغيير دهند، اسباب و انگيزه هاي جهاد را به طور كلي انجام دادند، سپس به خدا توكل كردند، و نگفتند: خداوند پيروزي مسلمانان و شكست كافران را سرنوشت كرده است، سپس به اين گفته خود اكتفا كردند، و از آمادگي جهاد و صبر و شكيبايي و رفتن به صحنه جنگ دست كشيدند! نه، بلكه تمامي اين امور را انجام دادند، و خداوند آنها را پيروز كرد، و به وسيله آنها به اسلام عزت بخشيد .

2 ـ از تأثير ايمان بر سرنوشت اين كه انسان قدر و منزلت خود را بداند، پس به طور كلي تكبر و غرور و خود خواهي را كنار بگذارد، چون از شناخت سرنوشت و آينده خود عاجز و ناتوان است، و در اين حال انسان به عجز و ناتواني خود و احتياج او به خداي متعال هميشگي است .

3 ـ انسان اگر خيري به او رسيد مغرور مى شود، و اگر شر و بدي به او رسيد ناله و زاري مى كند، و از غرور و طغيان در حال خير و دلتنگي، و ناله و زاري در حال شر معصوم نيست، مگر به ايمان به سرنوشت، و به اين كه آن چه حاصل شده و رخ داده در علم خدا نوشته شده است .

يكي از نياكان و گذشتگان صالح مى گويد: هر كس به قضا و قدر ايمان نياورد، زندگي او به خوبي نمى گذرد .

4 ـ ايمان به قضا و قدر بسياري از گناهان را كه به جوامع مردمي رسيده و بين مؤمنان حسد كاشته بر طرف مى كند، چون مؤمن به آنچه خداوند از برترى ها به ديگران داده حسد نمى ورزد، زيرا خداست كه به آنها داده و براى شان سرنوشت كرده است، و مؤمن مى داند هنگامي كه بر ديگري حسد مى ورزد، در حقيقت به قضا و قدر خدا اعتراض كرده است .

5 ـ ايمان به قضا و قدر در قلب ها در مقابل شدايد، شجاعت مى افكند، واراده ها را قوي مى گرداند، و در ميدان جنگ ثابت و استوار مى گرداند، و از مرگ نمى ترسد، چون يقين دارد كه اجل و عمر او محدود است، نه يك لحظه زود، و نه يك لحظه دير مى كند، و هنگامي كه اين عقيده در قلب و دل مؤمنان راسخ و استوار شد، در جنگ و جهاد ثابت قدم مى ماند و در پيروزي جهاد اراده مى كند، و به ميدان و معركه جهاد آمدند در حالي كه بهترين درس هاي عبرت در پايداري و استواري در مقابل دشمن داشتند، اگر هم اين دشمنان قويترين مردم، و اگر هم تعداد آنها زياد باشد، چون يقين داشتند كه هيچ مصيبت وبلايي به انسان نمى رسد مگر اين خدا براي او نوشته باشد .

6 ـ ايمان به قضا و قدر در نفس مؤمن انواع ايمان را مى كارد، پس او هميشه از خدا ياري مى طلبد، با انجام اسباب به خدا اعتماد و توكل مى كند، و هم چنين او هميشه نيازمند به خداست و در پايداري به حق، از او كمك و ياري مى خواهد .

و هم چنين او بخشنده و نيكي به ديگران را دوست دارد، و مى بيني كه به سوي ديگران مهربان بوده ونيازهاي آنها را برآورده مى كند .

7 ـ از ايمان به قضا و قدر اين است كه دعوت كننده به سوي خدا به طور آشكارا در مقابل كافران و ستمكاران مى ايستد، و از هيچ كس غير از خدا نمى ترسد، و براي مردم حقيقت ايمان و واجبات آن را بيان مى كند، هم چنان چگونگي كفر و نفاق را بيان كرده از آن بر حذر مى دارد .

سخنان حق را مقابل ستمكاران مى گويد، و فرد مؤمن همه اينرا انجام مى دهد در حالى كه او در ايمان خود پايدار و مطمئن به خداست، وبه او توكل دارد .

و در آنچه از بلاها به او مى رسد شكيبا است، چون يقين دارد كه عمر و روزي انسان در دست خداست، و اين كه بندگان هيچ چيز ندارند، اگر هم براي آنها قوى ترين چيزها و كمك هاي بسياري بر آنها بيايد .
الرجوع الى أعلى الصفحة اذهب الى الأسفل
https://mo7ebinalalbani.yoo7.com
 
ايمان به قضا و قدر (سرنوشت)
الرجوع الى أعلى الصفحة 
صفحة 1 من اصل 1
 مواضيع مماثلة
-
» ايمان به فرشتگان
» ايمان به پيامبران
» ايمان به روز آخرت
» ايمان به خداوند عز وجل
» ايمان به كتاب هاي آسمانى

صلاحيات هذا المنتدى:لاتستطيع الرد على المواضيع في هذا المنتدى
منتدى محبي الألباني لعلوم السنة :: منتدى محبي الألباني / القسم الفارسي :: مسائل ایمانی-
انتقل الى: