أبوعبدالله خادم السنة
عدد المساهمات : 245 نقاط : 731 تاريخ التسجيل : 20/05/2011 العمر : 38
| موضوع: مختصري از زندگینامه ی علامه محمد ناصر الدین آلبانی رحمه الله الأحد 07 أغسطس 2011, 16:29 | |
| بسم الله الرحمن الرحيم
مختصري از زندگینامه ی علامه محمد ناصر الدین آلبانی رحمه الله
علامة محدث محمد ناصر الدين آلباني در سال 1333هـ.ق مطابق با 1914م در شهر «آشکو دره» پایتخت حکومت آلبانی در خانوادهای فقیر, متدین و اهل علم دیده به جهان گشود. پدرش «نوح نجاتی» بعد از اینکه دروس دینی را در مدارس دینی آستانة قدیم «استانبول» امروزی, پایتخت دولت عثمانی فرا گرفت, برای خدمت دین و آموزش مردم به سرزمینش آلبانی برگشت, و مردم برای یادگرفتن امور شرعی به وی مراجعه مىکردند. مهاجرت به شام: دیری نگذشت که حکومت آلبانی را فردی لائیک بنام احمد زوغو بدست گرفت, و مسلمانان تحت فشار شدیدی قرار گرفتند, او کشف حجاب و پوشیدن لباسهای غربی را اجباری نمود, همین مسأله باعث شد تا پدر شیخ وعدة کثیری برای حفظ دین و ایمان و آیندة فرزندان به فکر هجرت بیفتند. و شهر دمشق را که در سرزمین شام قرار دارد انتخاب نمودند. آنهم بخاطر فضائلی که سرزمین شام از آن برخوردار است و دعایی که از رسول الله ص در حق آن سرزمین روایت شده است. آغاز زندگی علمی: محمد ناصر الدین کودکی 9 ساله بود که همراه پدرش به شام هجرت نمود. و برای اولین بار به مدرسه ابتدائی «اسعاف خیری» در دمشق پا گذاشت, اما چون پدرش نظام آموزشی مدرسه را برای فرزندش کافی و کامل نمىدانست, پس از پایان دوره ابتدائی وی را از مدرسه بیرون نمود, و خودش با یک برنامه ریزی دقیق, علمی و فشرده به آموزش وی همت گماشت, و قرآن, تجوید, نحو و صرف و فقه مذهب حنفی به وی آموخت. همچنین محمد ناصر الدین بعضی از علوم دینی و عربی را نزد بعضی از دوستان پدرش مثل شیخ «سعید برهانی» فرا گرفت. و هنگامیکه علامة حلب در آن زمان شیخ «راغب طباخ» از نبوغ و علاقة وی به علم حدیث مطلع گردید برای بزرگداشت و اعتراف به فضل و بزرگىاش اجازه روایت حدیث به وی اعطا فرمود. شیخ هنوز بیست بهار از عمر مبارکش نگذشته بود که پس از مطالعة مجله «المنار» برشتة تحریر شیخ رشید رضا, بسوی علم حدیث روی آورد. از زبان خود شیخ بشنویم که مىگوید: روزی در یکی از کتابفروشىها یک شماره از مجلة «المنار» را دیدم, که در آن سید رشید رضا, دربارة کتاب احیاء علوم الدین غزالی, و خوبىها و اشکالاتی که در این کتاب وجود دارد بحثی علمی نموده بود, من برای اولین بار چنین نقد علمی را مىدیدم, همین مسأله باعث شد تا تمام مجله را بخوانم, و آنگاه تخریج حافظ «عراقی» را بر کتاب «احیاء علوم» مطالعه و بررسی کنم, و چون خریدن پول کتاب را نداشتم آنرا به عاریت گرفتم و خواندم, وقتی که آن تخریج دقیق را دیدم, تصمیم گرفتم از آن کتاب نسخه برداری کنم, و گمان مىکنم این کوشش و تلاشی که در این راه صرف نمودم مرا تشویق کرد, و به ادامه این کار علاقهمند ساخت. و شیخ اولین کار علمی خود را بر کتاب حافظ «عراقی» (المغني عن حمل الأسفار, تخریج إحیاء علوم) آغاز نمود. و بعدها مىفرمود: «از لطف و مرحمت خداوند در این کتاب فوایدی بسیار پیدا کردم. شیخ ناصر حرفه ساعت سازی را از پدر آموخت و در این فن استادی ماهر گردید, و از این راه امرار معاش مىنمود. و شیخ مىگفت: «نعمتهای خداوند بر من بىشمار است, شاید مهمترین آنها دو تا باشد: هجرت پدرم به شام و آموزش حرفه ساعت سازی به من». شیخ هر چه بزرگتر مىشد, و معلومات وی افزوده مىگردید, به همان اندازه عطش علمی او افزایش مىیافت و به کتاب و مطالعه گرایش بیشتری پیدا مىکرد, و برای رفع این عطش علمی راه مطالعه را در پیش گرفت, چون کتابهای مورد احتیاج خود را نمىتوانست خریداری نماید, و نیز در میان کتابهای پدرش یافت نمىشد, به بزرگترین کتابخانة شام یعنی «کتابخانه ظاهریه» روی آورد, در آن کتابخانه علاوه از کتابهای چاپی هزاران جلد از نسخههای خطی و نادر وجود داشت. و شیخ مانند یک کارمند کتابخانه در تابستان و زمستان روزانه شش تا هفت ساعت برای مطالعه و نسخه برداری در آنجا مىنشست و با همتی خستگىناپذیر مشغول مطالعه و جستجو و نوت برداری مىشد, بطوری که ساعت کار کامندان کتابخانه تمام مىشد ولی شیخ همچنان سرگرم مطالعه و بحث بود. بعد از مدتی کلید کتابخانه به ایشان داده و اتاقی به وی اختصاص داده شد, آنگاه قبل از کارمندان به کتابخانه مىآمد و بعد از آنها بیرون مىرفت, و گاهی آنقدر سرگرم بحث و مطالعه مىشد که غذا خوردن را فراموش مىکرد, و بعضی وقتها دکان ساعت سازی را مىبست و به کتابخانه مىرفت و بیش از دوازده ساعت پی در پی به بحث و مطالعه مىپرداخت, نتیجه این مطالعات و تحقیقات در تألیفات گرانبهای شیخ و در فهرست نمودن کتابهای حدیث که برای کتابخانة ظاهریه تهیه نموده بخوبی هویدا و آشکار است. حدیث و کلام رسول الله ص برای راهنمایی و ارشاد شیخ آلبانی بحدّی مؤثر بود، و به وی کمک نمود تا راه و روش سلف را انتخاب نماید، و پرچم یگانه پرستی را بدوش بگیرد، و با خرافات و شطحات صوفىگری به مبارزه بر خیزد و با پیروان آنها جدال و مناقشه نمای د. شیخ با برگزار کردن جلسههای علمی در مساجد و منازل, و همچنین مسافرت به شهرهای دیگر مانند «حلب», «لاذقیه», «حمص», «حماه», وغیره, توانست مردم را بسوی این دو اصل مهم قرآن و سنت به روش سلف دعوت دهد, و روح تحقیق و پژوهش در علم روایت و درایت بین جوانان بار دیگر زنده نماید. دعوت شیخ تنها در داخل کشور سوریه محدود نمىشد بلکه به کشورهای هم جوار و همسایه آن مانند «اردن» و«لبنان» نیز تأثیر گذاشت. شیخ در دانشگاه اسلامی مدینه: هنگامی که آوازه و شهرت شیخ در آفاق پیچید, و علم و معرفت ایشان دربارة علم حدیث بر سر زبانها افتاد, برای تدریس و استادی کرسی حدیث در دانشگاه اسلامی مدینه فراخوانده شد و مدت 3 سال در آن دیار مقدس تدریس نمود. ولی حاسدین و حاقدین و درباریان و کسانی که با گسترش علم و آگاهی مخصوصاٌ علم حدیث و بررسی اسانید, ـ که شیخ از احیاء کنندهگان آن بود ـ منافع خود را در خطر مىدیدند آرام ننشستند, و با حیله ونیرنگ و دروغ و بهتان و تقرب به حکام, توانستند بیشتر از شش ماه شیخ را به زندان بیاندازند, و شیخ قبل از این هم در سال 1967م به مدت یکماه زندانی شده بود. شیخ از خلوت زندان استفاده نمود. از آن جمله «صحیح مسلم» را مختصر نمود, قابل ذکر است که این غیر از آن مختصری که امام منذری انجام داد، که شیخ آن را نیز تحقیق نموده است. زندان هرگز باعث نشد تا شیخ راه دعوت و مبارزه را رها نماید، بلکه در زندان هم زندانىها را بسوی قرآن و سنت دعوت مىكرد, و در زندان نماز جمعه و جماعت بر پا مىنمود. شیخ آلبانی, بعد از آزادی از زندان مسیر دعوت و مبارزه را ادامه داد, تا اینکه اهل بدعت و درباریان عرصه را بر شیخ تنگ کردند تا آنجائی که شیخ مجبور به مهاجرت شد, آنگاه از سوریه به اردن هجرت نمود, و بعد دوباره به سوریه برگشت, و از آنجا به بیروت، سپس به امارات، و در نهایت به اردن رحل افکند و در شهر «عَمَّان» پایتخت اردن مسکن گزید. تألیفات و تحقیقات: شیخ کتابهای بسیاری را تحقیق و تخریج نموده, و کتابهای متعددی نیز تألیف نموده است, و بیشتر کتابهای شیخ تا بحال چاپ نشده است, فقط در حدود چهل کتاب تا بحال چاپ گردیده است. و در سال 1999میلادی جایزه بین المللی ملک فیصل بخاطر خدمات ارزندهى وی درباره کتابهای حدیث و سنت پیغمبر اکرم ص به وی تعلق گرفت. برخی از کتابهای شیخ عبارتند از: 1ـ صلاه العیدین، 2ـ مناسک الحج، 3ـ فهرس مسند الإمام أحمد، 4 ـ نقد نصوص حدیثیة في الثقافة الإسلامیة، 5 ـ الحدیث حجة بنفسه في العقائد والأحکام، 6 ـ منزلة السنة في الإسلام، 7 ـ سلسلة الأحادیث الصحیحة في الإسلام، 8 ـ سلسلة الأحادیـث الضعیفة، 9 ـ خطبة الحاجـة، 10 ـ صفـة صـلاة النبي ص، إرواء الغلیل، 11ـ تمام المنَّة في التعلیق علی فقه السنَّة، 13 ـ ظلال الجنَّة، 14 ـ نیل المرام، 15 ـ صحیح الجامع الصغیر وزیادته، 16 ـ نصب المجانیق. و دهها کتاب دیگر. شاگردان شیخ: شیخ شاگردان بسیاری را تربیت نموده و عدهای بىشمار از محضر ایشان کسب فیض نمودند که ما برخی از معروفترین آنها را ذکر مىکنیم: 1 ـ حمدی عبدالمجید. 2 ـ دکتر عمر سلیمان الأشقر. 3 ـ خیرالدین وائلی. 4 ـ محمد عید عباسی. 5 ـ محمد ابراهیم شقره. 6 ـ عبدالرحمن عبدالصمد. 7 ـ مقبل بن هادی الوادعی. 8 ـ علی خشان. 9 ـ محمد إبراهیم الشیبانی. 10 ـ دکتر عاصم القریوتی. بیماری و وفات: شیخ در اواخر حیاتش دچار بیماریهای سختی شدند بحدّی که در روز وفات وزن ایشان کمتر از 30 کیلوگرم شده بود, ولی با این وجود از فضل و کرم خداوند عقل و حافظه و ذهنش سالم بود و کسانی که به عیادتش مى آمدند برخی را با نام و برخی دیگر را با شکل و قیافه مى شناخت. در ایام بیماری هرگاه احساس مى کرد که کمی حالش بهتر است به بحث و جستجو و مطالعه مشغول مىشد و اگر توانایی نداشت به یکی از فرزندان و یا کسانی که اطراف او بودند دستور مىداد که فلان کتاب را بیاورید و برایم بخوانید. و اینچنین شیخ بزرگوار 60 سال از عمر مبارکش را در خدمت قرآن و سنت رسول الله ص سپری نمود تا اینکه قبل از غروب آفتاب روز شنبه در 22 جمادی اول 1420هـ.ق مطابق با 2/10/1999م در سن 85 سالگی دعوت حق را لبیک گفت, و دار فانی را بسوی سرای باقی شتافت. روحش شاد و راهش پررهرو باد.
| |
|